"عقل سَرزده"

عقل بی‌سر

"عقل سَرزده"

عقل بی‌سر

سرزده . [ س َ زَ دَ /دِ ] (ن مف مرکب ) کنایه از ملامت کرده شده . (آنندراج ). سرزنش کرده شده . (رشیدی ). خجل . || ناگاه و بی طلب و بی رخصت . (آنندراج ). بی خبر. (غیاث ). ناگاه و بی رخصت درآمده . (رشیدی ).

آخرین مطالب

۱۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

مجنون عامری

سه شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۷، ۰۴:۱۳ ب.ظ

 از مجنون‌ عامِریّ روایت‌ شده‌ است‌ در همان‌ عهدی‌ که‌ مستغرق‌ در عشق‌ لیلی‌ بود ، آنچنان‌ بود که‌ حبیبه‌ او نزد وی‌ می‌آمد و وی‌ را ندا می‌نمود: 
یا مَجْنونُ ! أنَا لَیْلَی‌ . «ای‌ مجنون‌ ! من‌ لیلی‌ می‌باشم‌.» وی‌ به‌ او التفات‌ نمی‌کرد و می‌گفت‌: لی‌ عَنْکِ غِنًی‌ بِعِشْقِکِ !

عشق تو مرا از خودت غنی کرده‌است. 

اباقیس

دوشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۰۷ ب.ظ

در این دنیا استخفاف و استعلا بر ما تحمیل می‌شود و این را صاحب اباقیس(میمون یزید) تحمیل می‌کند و ندایی می‌پیچد کُونُوا قِرَدَةً خاسِئین‏ و بر ما یزید حاکم می‌شود.

قالَ أَ رَأَیْتَکَ هذَا الَّذی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلاَّ قَلیلاً (62)

قالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُکُمْ جَزاءً مَوْفُوراً (63)

وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاَّ غُرُوراً (64)/اسراء/

و بعد خداوند بر تلنگری فرمود:

إِنَّ عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ وَ کَفى‏ بِرَبِّکَ وَکیلاً (65) 

انگار سائل می‌پرسد که این کدام خداوند است که وکیل است؟ این چه خدایی است که این چنین اعلی است؟

رَبُّکُمُ‏ الَّذِی‏ یُزْجِی‏ لَکُمُ‏ الْفُلْکَ‏ پروردگار شماست آن که کشتى را براى شما به جریان مى‏اندازد، چون خداست که چوبهاى کشتى را داراى منافذ قرار داده تا هوا داخل آن شده و از ته‏نشین شدنش که غرق شدن را در پى دارد جلوگیرى نماید.

فِی‏ الْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِنْ‏ فَضْلِهِ‏ با حرکت کردن کشتى‏ها در دریا مى‏توانید کالاهاى خود را به کشورهاى دور منتقل کرده و تجارت‏هاى پرسودى بنمایید، إِنَّهُ‏ کانَ‏ بِکُمْ‏ رَحِیماً خداوند به شما مهربان است، این جمله در موضع تعلیل است.

 این چنین خداوند ما را خوانده از یوغ شیطان انسی و جنی به در آییم و به تحت تکفل و توکل خداوند برویم.

پیرمرد و مرد پیر

دوشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۷، ۰۶:۲۷ ب.ظ

امروز برای اتمام کارهای تحصیلی در رشته مکانیک به دانشگاه رفتم و از قضا(که غذا هم ندادند) دیدم که بله انتخابات فرماندهی حوزه است.

جالب بود که برخی برای استعلا تکیه بر یک صندلی و چند تلفن بیشتر چه‌ها که حاضرند بکنند و پارسال نیز چه‌ها که نکردند و البته به گمانم خود آن شخص نیز پشیمان شد و چه حرمت‌ها نشکست و الی آخر که می‌رود تا ثریا دیوار کج و البته اگر دیواری برود!

مخلص کلام این که این میزها به هیچ‌کس وفا نکرده‌است.

+ رفت بالا به صحبت که باید با دانشجویان تعامل داشت و تحلیل درست از ماجرا و از این دست چرندیات تازه تازه و البته قدری پاچه‌مالی فرمانده ناحیه بسیج دانشجویی استان خراسان رضوی(که گاه فکر می‌کنم خرستان می‌خوانند و خراسان خوانده می‌شود همچون موزی که معزی خوانده می‌شود) و در باب تعامل همینقدر بگویم که این شخص به من که مخالف نظر او بودم می‌گفت خوارج زمان و حال از تعامل(سازنده که یک قلمبه سیاسی است) می‌گفت!

والعاقبة للمتقین

میمون و همین

يكشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۷، ۰۳:۰۳ ق.ظ

جالب است.

الأعراف : 166 فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئین‏

هنگامى که از ترک کارى که از آن نهى شده بودند سرباز زدند، به آنها گفتیم: به شکل میمونها درآیید

واقعاً میمون؟ بلی میمون.

اگر در روح معنا بنگریم(1) این بیان بسطی در جامعه بشری دارد.

بسطی به اندازه تمام آنچه که گردن برافراشته بر دستورات خداوند.

چه چیز بدتر از سلب آدمیت از انسان و مسخ انسان به حیوانیت؟

در حال جوامع بشری بنگر! او را مست و منگ و بدبخت و سیه‌روز می‌بینی که برای یک لقمه‌نان حاضر به کثیف‌ترین کارهاست؛ از تأسیس کارتل‌های قاچاق انسان و دختر و مواد گرفته تا صنایعی جنسی مثل کمپانی‌های تولید فیلم‌های کذا و کذا.

اگر این مسخ شدن نیست چیست؟

این در بسط اقتصادی آن و در بسط فرهنگی هم از وضع لباس تا وضع رفتار و گفتار و چه فرق با حیوانات؟

انسان قرار بود چه بشود و چه شد!

و الحکمة فی بعثة الأنبیاء و إنزال الکتب بالوعد و الوعید و الترغیب و الترهیب و الأوامر و النّواهی و جمیع أحکام الشرع و آدابه مقصورة على هذا المعنى، و لهذا ذکر اللّه تعالى فی مواضع من القرآن:

لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ [الأحزاب: 43].

اطفال مغزان بزرگ هیکل، عاقلان طفل هیکل

شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۷، ۱۲:۵۷ ق.ظ

و الحمد اللَّه رب العالمین که بنده در چهار سالگى همه اینها(احکام) را مى‏‌دانستم و نماز شب مى‏‌کردم در مسجد صفا و نماز صبح را به جماعت مى‏‌کردم و اطفال را نصیحت مى‏‌کردم به آیه و حدیث به تعلیم پدرم رحمه اللَّه تعالى و غرض آنست که حق سبحانه و تعالى مرتبه مرتبه عقل اطفال را زیاده مى‏کند و در سن شش غالبا قابل تعلم هستند و لیکن پدرهاى بى‌‏سعادت خود تحصیل نکرده‌‏اند آن چه را مى‌‏باید و تحصیل چیزى چند کرده‌‏اند که نمى‌‏باید آنها را به یاد اطفال خود مى‌‏دهند و حجت الهى بر خلایق تمامست و تقصیر از ایشان است."/لوامع صاحبقرانی-محمدتقی مجلسی/

قرار بود برای خواهر همسرم، کادوی تولد بگیرم و توصیه کرده‌بودند که از همان کتب داستانی که می‌خواند بگیرم.

با خودم فکر کردم که تحمیق کودکان تا کی؟ آیا قرار نیست بزرگ شود؟ آیا قرار نیست بالغ شود؟ تا کی به بهانه سن او را کوچک کنیم و کوچک بماند؟ و...

به داخل کتاب فروشی رفتم و قصد کردم که کتاب رشد مرحوم عین صاد را بخرم که نداشت و در قسمت اطفال دنبال کتاب می‌گشتم که هر کتابی را که نظاره کردم، خریدش را توهین به شعور خودم دانستم پس یک کتاب طنز از این چرندنویسی‌های بهتر از آن کتب داستان کودک گرفتم هر چه نباشد بین بد و بدتر، انسان عاقل، بد را انتخاب می‌کند یا اولی الابصار.

القصه آن نقل بر قمة(1) مطلب جای تأمل دارد که آن‌ها چرا آن شدند و اگر بگوییم یک در هزار و یک در میلیون و هکذا، چرا ما یک در دو میلیون و امثال ذلک نداریم!

(1) قمة به معنای فرق سر است و از همین‌جا معنی قمه‌زنی مشخص میشود و اعراب به آن تطبیر گویند که طبر در عربی به معنی تبر فارسی است و اصل آن از فارسی به عربی رفته‌است و در معنای دیگر طبر به معنی جست و خیز کردن نیز آمده‌است.

اسقاط الاضافات

جمعه, ۲ شهریور ۱۳۹۷، ۰۴:۳۹ ب.ظ

کل مشکلاتنا راجع الی مسئلة التوحید.

همه مشکلات ما به مسئله توحید برمیگردد.

روح ما فدای امیرالمؤمنین، آن امیر بر جن و انس و آن صاحب منسب ولایت و آن باب افتتاح ارض و سماء بعد از جنگ صفین و آن مصائبی که متحمل شدند و ماجرای حکمیت، خطبه‌ای ایراد فرمودند که تمام آن بر سر اصول است و نه اینکه مردم چه کردند که همه به توحید و مسئله ولایت برمیگردد.

ستایش مى‏کنم خداوند او را، براى تکمیل نعمت‏هاى او و تسلیم بودن برابر بزرگى او و ایمن ماندن از نافرمانى او. و در رفع نیازها از او یارى مى‏طلبم؛ زیرا آن کس را که خدا هدایت کند، هرگز گمراه نگردد، و آن را که خدا دشمن دارد، هرگز نجات نیابد و هر آن کس را که خداوند بى نیاز گرداند، نیازمند نخواهد شد. پس ستایش خداوند گران سنگ‏ترین چیز است، و برترین گنجى است که ارزش ذخیره شدن دارد، و گواهى مى‏دهم که جز خداى یکتاى بى شریک، معبودى نیست، شهادتى که اخلاص آن آزموده و پاکى و خلوص آن را باور داریم و تا زنده‏ایم بر این باور استواریم، و آن را براى صحنه‏هاى هولناک روز قیامت ذخیره مى‏کنیم، زیرا شهادت به یگانگى خدا، نشانه استوارى ایمان، باز کننده درهاى احسان، مایه خشنودى خداى رحمان، و دور کننده شیطان است.

اگر در مسئله برجام و پس‌جام و امثال ذلک مشکل دارم، تمامش به مسئله توحید بر می‌گردد.

اگر ما برای یک مشت گندم به فلان کسک و فلان ناکسک رأی می‌دهم مشکل از توحیدمان است.

اگر آن سلیطه بر بالای بلندی می‌رود و شکایت از تظلم‌خواهی ما نسبت به یمن و فلسطین و عراق و سوریه می‌کند و کسی فکش را خُرد نمی‌کند که "وَ لَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ کَانَ یَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَة" و آن مظلومان "مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَام‏" و اینطور الی آخر.

ٌ فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیراً 
 اگر براى این حادثه تلخ، مسلمانى از روى تأسّف بمیرد، ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار است!

این واقعیت است که ما اهل شام و کوفه گشتیم و همچنان شعار می‌دهیم ما اهل کوفه نیستیم بلکه اهل شامیم، ما شامی مسلک شدیم، ما کوفی مسلکیم، ما فارغ از توحیدیم، ما اهل توحید نیستیم.

درد است عزیز درد. فَیَا عَجَباً عَجَباً وَ اللَّهِ یُمِیتُ الْقَلْب‏.

حق

شراب کهنه

پنجشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۷، ۰۲:۲۶ ق.ظ

مداحی‌های قدیمی را که می‌شنوم یاد این مصرع می‌افتم:

شراب کهنه شیراز مرا مست نکرد...

این مداحی‌ها شراب کهنه‌های من هستند که در آرشیو ماندند و جا افتادند.