"عقل سَرزده"

عقل بی‌سر

"عقل سَرزده"

عقل بی‌سر

سرزده . [ س َ زَ دَ /دِ ] (ن مف مرکب ) کنایه از ملامت کرده شده . (آنندراج ). سرزنش کرده شده . (رشیدی ). خجل . || ناگاه و بی طلب و بی رخصت . (آنندراج ). بی خبر. (غیاث ). ناگاه و بی رخصت درآمده . (رشیدی ).

آخرین مطالب

۵ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

دیدار با معشوق

يكشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۷، ۰۱:۴۶ ب.ظ

حاج ملاّهادی سبزواری در 28 ذی الحجه سال 1289 ق در سبزوار دنیا را وداع گفت. به گفته شاگردِ دانشورش «میرزا اسماعیل» حکیم در آخرین روز حیاتش، دز منزل خود، وقتی درس را تمام کرد گفت: «تجلّی، واحد، متجلِّی، متجلّی له، تا کی بگویم؟!... هر کس که آخرین کلمه اش لااله الا اللّه باشد، بهشت بر او واجب است»، و بلافاصله حالتی به او دست داد که شبیه به خواب بود و تمام اعضایش بی حس شد و همان جا نیز به ناگهان قالب تن را رها و جان به جان آفرین تسلیم کرد.

نق زدن ناقد

يكشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۷، ۱۱:۲۶ ق.ظ

مراجع تقلید، صرفاً شدن نقا(د) و وقتی از ایشان پرسش می‌شود که راه جایگزین در زمینه اقتصاد و سیاست و... کجاست، جواب می‌دهند که شرع این را گفته و با دو حدیث دهن مستشکل را می‌بندند در حالیکه باید جواب بدهند که آن نظام اقتصادی و سیاسی و... مستخرَج از کلام اهل‌بیت کجاست!

سوال واضح است ولی انگار نمی‌خواهند بفهمند و یکی جواب شاذی داد که نظام از مفاهیم غربی است.

ژیلت اکام

شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۷، ۰۷:۰۱ ب.ظ

صورت نخستین این مهاد در لاتین چنین است:

.Numquam ponendo est pluritas sine necessitat

که در زبان انگلیسی:

.Entities are not to be multiplied without necessit

موجودیت‌ها یا وجودها (نهادها) نباید بدون ضرورت افزایش یابد

ترجمهٔ آزاد آن در فارسی می‌شود:

در توضیح و توصیف، بخش‌های ناضروری را حذف کن.

ولی صورت متداول‌ترش چنین است:

«میان دو نگره که توان توصیف و پیش‌بینی یکسانی دارند، ساده‌ترین را بگزین.» در این‌جا منظور از «ساده‌ترین» نگره، نگره‌ای است که کم‌ترین انگاشت‌ها در آن به کار رفته باشد.

بدین ترتیب در مواقعی که باید برای چیزی توضیحی پیدا کنیم، باید همیشه حداقل فرض‌های لازم را به کار بگیریم. بدون ضرورت نباید وجود چیزی را مسلم فرض کرد. در نگاه اول شاید نامعقول به نظر برسد که بگوییم احتمال درست بودن توضیحات ساده‌تر بیشتر از پیچیده‌ترها است؛ اما چنین است. البته شرط «مساوی بودن سایر موارد» هم در این میان اهمیت زیادی دارد.

این تعریف را ما در عالم اسلام نیز دارم که آنچه اعرف است، أبسط است و ابده است و الخ.

سقوط آزاد

جمعه, ۱۱ آبان ۱۳۹۷، ۰۵:۱۶ ق.ظ

محیی

بهانه بر نوشت این مطلب، مشاهده کلیپ سقوط هواپیما اندونزیایی است که اکثر مسافران آن(لااقل) و به معنای أدق تمام مسافران آن مشغول ذکر در لحظات آخر هستند.

یک.

سقوط دو جنبه دارد که آنچه از برای ما مشهود است، سقوط مادی است و سقوط معنوی به علت کور بودن بصیرتمان قابل شهود نیست مگر برای اهل بصیرت و انسان سقوط مادی را که ببیند، دائماً متصل به سمت خداوند می‌شود.

دو.

در مراتب وجودی، هر مرتبه بالا، تمام کمالات مرتبه پایین‌تر را دارد ولی به نحو اتم و أشد و أکمل.

سه.

مرتبه بالاتر از ماده، مجردات است.

چهار.

ما در حال سقوط آزاد معنوی هستیم و نمونه بارزش را در معابر شهری می‌توان مشاهده کرد.

پنج.

جناب شیخ انصاری به گمانم در اول یکی از کتبشان نوشتند: که این کتاب به مثابه خوردن گوشت سگ در بیابان است که انسان را فقط از مرگ نجات می‌دهد.

شش.

این حال ماست در عصر غیبت ولی حالیمان نیست.

یا محیی الموتی، عجل لولیک الفرج.

آزادی یا به قول فرنگیون freedom

سه شنبه, ۸ آبان ۱۳۹۷، ۰۷:۴۴ ق.ظ

حق

ما لغات را به لجن می‌کشیم و آن‌چنان آن‌ها را زیر لگدهای خود پایمال می‌کنیم که درباره هر لجنی صدق کند و هر چیزی مصداق آن لغت و لفظ شود و حال آنکه آن لغت از مخزن غیب آمده و حضوری در مراتب بالاتر دارد و این لفظ ظهور و تنزل آن مراتب بالاتر است و داد امیرالمؤمنین درآمد که:

الدّهر أنزلنی ثمّ أنزلنی حتّى قیل معاویة و على

بحث‌های فلسفی‌اش را بگذاریم کنار که حرف‌زا است.

یکی از همین لغات آزادی است که ما آن را لجن مال یا به قول بشرط شئ نموده‌ایم بطوری که نمی‌دانیم خود آزادی چیست و صرفاً و تنها با مصادیق ساخته شده با آن طرفیم و این اول بدبختی ماست.

مثلاً حس می‌کند که آزادی یعنی حجابِ رها و یا این‌که بتواند در گوشه خیابان شلوارش پایین بکشد و ادرار کند و یا این‌که هرطور که میلش بود بپوشد و بچرد و بخزد و از این دست مصادیق جزئی و کلی که برای ما ساخته شده ولی هیچ‌گاه نفهمیدیم که چرا این آزادی است و خلاف این آزادی نیست!

به قولی باید به دنبال آزادی لا بشرط مقسمی گشت و این بشرط شئ و خدا خودش ما را آدم کند.