اسقاط الاضافات
کل مشکلاتنا راجع الی مسئلة التوحید.
همه مشکلات ما به مسئله توحید برمیگردد.
روح ما فدای امیرالمؤمنین، آن امیر بر جن و انس و آن صاحب منسب ولایت و آن باب افتتاح ارض و سماء بعد از جنگ صفین و آن مصائبی که متحمل شدند و ماجرای حکمیت، خطبهای ایراد فرمودند که تمام آن بر سر اصول است و نه اینکه مردم چه کردند که همه به توحید و مسئله ولایت برمیگردد.
ستایش مىکنم خداوند او را، براى تکمیل نعمتهاى او و تسلیم بودن برابر بزرگى او و ایمن ماندن از نافرمانى او. و در رفع نیازها از او یارى مىطلبم؛ زیرا آن کس را که خدا هدایت کند، هرگز گمراه نگردد، و آن را که خدا دشمن دارد، هرگز نجات نیابد و هر آن کس را که خداوند بى نیاز گرداند، نیازمند نخواهد شد. پس ستایش خداوند گران سنگترین چیز است، و برترین گنجى است که ارزش ذخیره شدن دارد، و گواهى مىدهم که جز خداى یکتاى بى شریک، معبودى نیست، شهادتى که اخلاص آن آزموده و پاکى و خلوص آن را باور داریم و تا زندهایم بر این باور استواریم، و آن را براى صحنههاى هولناک روز قیامت ذخیره مىکنیم، زیرا شهادت به یگانگى خدا، نشانه استوارى ایمان، باز کننده درهاى احسان، مایه خشنودى خداى رحمان، و دور کننده شیطان است.
اگر در مسئله برجام و پسجام و امثال ذلک مشکل دارم، تمامش به مسئله توحید بر میگردد.
اگر ما برای یک مشت گندم به فلان کسک و فلان ناکسک رأی میدهم مشکل از توحیدمان است.
اگر آن سلیطه بر بالای بلندی میرود و شکایت از تظلمخواهی ما نسبت به یمن و فلسطین و عراق و سوریه میکند و کسی فکش را خُرد نمیکند که "وَ لَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ کَانَ یَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَة" و آن مظلومان "مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَام" و اینطور الی آخر.
ٌ فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیراً
اگر براى این حادثه تلخ، مسلمانى از روى تأسّف بمیرد، ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار است!
این واقعیت است که ما اهل شام و کوفه گشتیم و همچنان شعار میدهیم ما اهل کوفه نیستیم بلکه اهل شامیم، ما شامی مسلک شدیم، ما کوفی مسلکیم، ما فارغ از توحیدیم، ما اهل توحید نیستیم.
درد است عزیز درد. فَیَا عَجَباً عَجَباً وَ اللَّهِ یُمِیتُ الْقَلْب.
حق