نامه سپید
درباره اعلان علنی ولایتعهدی امیرالمؤمنین در روز هجده ذیالحجه سخن بسیار است و اکتفا به قدری از نامه امیر شیعی خراسان به امیر سنی بخارا مینمایم:
پس سزاوار خلافت مطلق و لایق امامت بر حق کسى است که بر معراج سَلُونِى قَبلَ أن تَفقِدونى بُراق همّت تواند راند و زبان وحى ترجمان نبوى بر منبر علوّ رفعتش خطبه أنت مِنّى بمنزلة هرونَ مِن موسى تواند خواند و به مضمون أَنَا مَدِینَةُ العِلم وَ علىٌ بابُها بر در مدینه عرفانش تواند نشاند و کسى را که غایت زور کمان علمش از عوجت فاستَقیمونى و مایه خروش أقِیلونى باشد از درجه خلافت به ضرب فلاخن ملامت توان راند و دعوى دیگرى که موجهٌ بحر فهمش کُلُّ النّاس أفقَهُ مِن عُـمَر حَتَّى المُخَـــدَّرات فِى الحِجال و ادّعاى فضیلتش لَولَا علىٌّ لَهَلک عُـــمَر بوده باشد به مقراض منع از صحیفه ایمان توان برید و دست کسى را که بزعم شما امام عادل فتوى به قتلش داده باشد از خان خلافت به زور سرپنجه برهان توان کشید إِنَّکُم ظَلَمتُم أنفُسَکم بِاتَّخَاذِکُم العِجْلَ فَتُوبُوا إلَى بَارِئِکُم فَاقْتُلُوا أنفُسَکُم ذَلِکُم خَیرٌ لَکم
اگر مدّعا یافتن عقیده ما است
لَا یَزالُ الإسلامُ عزیزاً إلى اثنى عَشر خلیفة کُلُّهُم مِن قُریش ما را دست آویز ، و نسیم کریمه
وَ أَطِیعُوا اللَهَ وِ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمرِ مِنکم مشام را نکهت بیز و پیروى اصحاب عباد و ذرّیه رسول خدا را واجب مىدانیم و ایشان را امام و پیشوا و هادى و رهنما و حجّت خدا مىدانیم هذا طریقیتى و عقیدتى و مذهبى یا رب به این عقیده ز خاکم بر آورى
و معیار این مقال از پالهنگ صراحت و بداهت در میزان عقل سلیم و ذهن مستقیم احتیاج به مراد و بعید مفرده و من ذلک جمعیّت الباقى اوارجات نصوص و تتمّه پروانجات شواهد بخصوص در نظر ارباب خلوص نیست بلکه حجج بالغه عقلیّه کَأنَّهُم بُنیانٌ مرصوصٌ در این باب چون نقوش و فصوص در دفاتر عقول ثابت و مقرّر است و اطناب در این باب غیر حشو و بارز متنهاى جهل و نادانى و قصور فهم و سرگردانى و سقم نظر بنظر صحیح و فکر صحیح صریح نمىرسد.
الحمد لله الذی جعلنا من المتسمکین بولایة عین الیقین مولانا امیرالمؤمنین.
- ۹۷/۰۶/۰۷