قاعده اولی:باب الرابع
با استعانت از مدد حضرت حق و امام زمان.
سخن بر امامت شاید آنچنان در محافل زیاد نشده باشد که امام کیست و چیست و کارکرد آن در شبکه هستی چیست و صرفاً به اخباری مسلکی، بیانی شده است که امام واسطه فیض است و از این مطالب تکراری و هیچگاه گفته نشده که این واسطه در فیض چیست!
در عرف عامه امام را تعریف به:
فهی على الإطلاق رئاسة دینیّة مشتملة على ترغیب عموم الناس فی حفظ مصالحهم الدینیّة و الدنیاویّة، و زجرهم عمّا یضرّهم بحسبهما.
کسی است که ریاست دینی دارد که مردم را ترغیب به حفظ مصالح دنیایی و دینی میکند و از آنچه به آنان آسیب میرساند، هشدار میدهد و دور میکند.
در عرف اهل طریقت امام چنین تعریف شده است:
(و أنّ الإمام هو القطب) فالإمامة عندهم هی الخلافة من قبل اللّه
که این شخص صاحب مقام ولایت است.
و اما در عرف اهل حقیقت چنین است:
فالإمام و الولیّ عندهم الإمام الأعظم و الولیّ المطلق المعبّر عنه بالقطب و إمام الأئمّة الّذی یکون علیه مدار الوجود و قیام الشریعة و الطریقة و الحقیقة، و إلیه مراتب الکلّ من النبیّ و الرسول و الولی
که دیدگاه در نگاه سوم و نگاه دوم به تفصیل و اجمال و اطلاق و تقیید است.(که بحثی مفصل دارد تا کِی روز چه کسی شود!)
القصه که برخی امام را تا حدی پایین میآورند که امام را بر هر کسی گفتنش جایز میدانند که امام نیز همچون فلان آیت الله میشود و در رده او پایین میآید.
الدهر انزلنی ثمّ انزلنی حتی یقول الناس:علی و معاویه
حق